برای کدامين درد بنالم؟
عبدالله رسولی عبدالله رسولی

در پيوند به ششمين دور بی نتيجة انتخابات رياست شورای ملی (پارلمان) جديد افغانستان

کندز، سه شنبه 20 دلو 1389

 

برای کدامين درد بنالم؟ اين دردهای جانکاهِ بدون درمان، تا نا کجاها جامعة اکثراً گنگ و کور و کر ما را با خود خواهد بُرد. در انتخابات پارلمانی و شوراهای ولايتی هر دو دوره، اگر در رابطه به دو فرضية مهمترين برنده شدن اکثريت اعضای شورای ملی و شوراهای ولايتی (رأی تقلبی و رأی پاک) تعمُق صورت گيرد؛ در هردو فرضيه، ما (ملت افغانستان) بازنده ايم.

 

فرضية اول: چه اين نابکاران (اکثريت نمايندگان مردم در شورای ملی و ولايتی را می گويم) از راه تقلب، مصلحت و مسئلت آمده باشند؛ سوای تعداد انگشت شماری از نخبه گان که برای ايجاد تحولات مثبت حضورشان کمرنگ است، و با احترام به شخصيت و جايگاه اوشان.

 

فرضية دوم: چه اين جنابان (بازهم اشاره به دستة اول به اصطلاح نماينده گان مردم) انتخابی با رأی پاک به زعم خودشان به اين منزلت و جايگاه رسيده اند و لميده اند؛ (حيف رای پاکی که به ناپاکان و معامله گران ريخته می شود)، زيرا مردم ما هنوز با مؤلفه های دموکراسی، آزادی بيان، حقوق بشر و در کُلِيَت ترقی و پيشرفت، آشنايی اندک دارند و شگرفی و مزيت تکنالوژی نوين برای سهولت های زندگی را به گونة ديگران نچشيده اند.

 

اين نمايندگان با نا هنجاری ها و نا بخردي هايشان کشور و جامعة عذاب ديده و چنانچه در بالا اشاره نمودم اکثراً نا آگاه، لال، مات و مبهوت نگهداشته شده را بيشتر از اين به گودال نابودی و قهقرا در عصر نوينی که ديگران فضا را تسخير نموده اند، همراه خويش خواهند بُرد تا عقبگرد تکنالوژی را به تجربه نشينند و نشان دهند که هنوز "جهل مُرَکب" اکثريت را در جغرافياي به نام افغانستان در دست دارد! يادکرد مهمتر اينکه؛ بدبختانه و با هزار تأسف، بيشتر اينان که ذکر ناخير و نا ميمون شان را نمودم، با سوادان بی فرهنگی اند که به آسياب دشمنان ملت و جغرافيای ما آب ميريزند.

 

چنانچه مي گويند "سال نيک از بهارش پيداست"، مشاهده فرماييد: در هفتة دوم افتتاح پارلمان قرار داريم، برای چندمين بار است که مانند بازی های طفلانه؛ وکلای ملت برای انتخاب رييس شان به نتيجه نمی رسند، زيرا هرکه می خواهد نامش به عنوان کانديد پارلمان در ننگنامه و چتلنامة به نام تاريخ ثبت گردد (منظورم همينگونه از آويزه ها و مثال های از تاريخ است که می گويم ننگنامه)، "عاقبت بخير؟" با اين شهروندان، شورا، حاميان و شاهدان درون مرزی و برون مرزی اش.

 

افتخار نماييد نمايندگان به تاريخ پنجهزار ساله تان، به گفتة داکتر سميع حامد:

دشمن به ما بگويد: اين جنگ، اين جفا بس

قسمت کنيم با هم هر چيز را، بيا! بس!

دعوای ما شود صاف، اين است شرط انصاف:

تاريخ از تو باشد، جغرافيا مرا بس!

 

هشدار و خبردار، ای وکيلانی نا بخردی که ختابم به شماست؛ نيم نگاهی هم که شده، ضمن نگريستن و پرداختن به جيب های تان و اميال بادارانتان؛ به دردها، آرزوها و نيازمندی های جامعه نيز بپردازيد که از شما خاموشانه چه می طلبند!

 

خير است که اين ملت مانند ملت مصر از ستوه سردمداران با نعره های استوار، فهم و درايت مدنی و سياسی و عملکرد فزيکی برنخواسته اند؛ ولی در عقب هر ديدة به گود رفتة جامعة مليونی ما هزار آرمان و هُرمان پنهان است! اگر روند چنين باشد، با اين تاريخ پنجهزار ساله تان جغرافيای تان را برای پاکستان که بيشتر از 60 سال نمی شود از دامن انگليس زاييده شده خواهيد سپرد.


February 8th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات